وصله های نچسب و استراتژی ناکام مصادره به مطلوب

ساخت وبلاگ
یاداشت سیاسی تحلیلی: پس از راهپیمایی غرور آفرین ۲۲ بهمن بار دیگر ملت ولایتمدار و همیشه در صحنه ی ایران از آزمون بزرگ دیگری سرافراز بیرون آمد. مردم غیور ایران با قصدی خدایی، عزمی راسخ، شور و نشاطی بیاد ماندنی در جهت ایجاد اعتبار فزاینده و حفظ استقلال کامل کشور در انتخابات هفتم اسفند حضور یافتند و سرنوشت کشور را رقم زدند و برای کشور در شرایطی که بخش وسیعی از منطقه ی خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد و همچنین در میان کشور هایی که دموکراسی شان شبیه یک جوک شبانگاهی می ماند برگ زرینی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و پیروز واقعی عرصه ای شدند که هیچکس نتوانسته است ثبات و استقلال و امنیت آن را در عرصه ی بین الملل انکار کند هر چند که از سوی مدعیان دروغین حقوق بشر و دموکراسی بارها و بارها به تروریسم متهم گشته اند.

در این انتخابات جناح موسوم به اصلاح طلب توانست تعدادی از کرسی های مجلس را در بعضی از شهرها از جمله تهران در اختیار بگیرد اما این به معنای شکل گرفتن مجلس ششمی دیگر نیست و مجلس همچنان در اختیار اصولگرایان است زیرا در شهرستان ها اکثریت منتخبین اصولگرا هستند هرچند این امر موجب خشم سران اصلاحات شده که شهرستانی ها را به تعبیر خود عقب مانده خطاب میکنند و حضور نمایندگان اصولگرای بسیاری از شهرستان ها شکل گیری مجلس ششم دیگر و یا شکل گیری مجلسی کاملا همسو با دولت که در دوره ی اول دولت های قبل مشهود بود به آرزویی بیش برای این طیف مبدل نساخته است و هنوز هم صدای مرگ بر آمریکا در صحن علنی مجلس شنیده خواهد شد و این جاست که تفاوت این طیف (که یک روز ندای پیروی از خط امام و انقلابی گری و روزی تاکید بر جریان مدعی اصلاحات بودن و خواهان مرتفع کردن خواسته های مردم وادعای پیشی گرفتن رسیدگی به خواست مردم بر اهداف حزبی و جناحی خود را دارند، کسانی که وقتی نتیجه انتخابات سال ۸۸ به مذاقشان خوش نیامد از تمکین به رای مردم و قانون سرباز زدند) با اصول گرایان به عنوان عناصر قانونمند (که همواره بر تمکین از قانون توصیه و اصرار دارند و رای مردم را به خوب و بد تقسیم نکرده و آن را حق الناس دانسته و از آن صیانت و دفاع کرده اند) در همین گزاره ی معتبر دانستن رای مردم و تمکین از قانون خلاصه می شود.

به هر حال تحلیل انتخابات هفتم اسفند در این مقاله نمی گنجد و خود بحث دیگری را می طلبد که انشالله در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.

در شهرستان فسا نیز همانند سایر نقاط کشور انتخابات هفتم اسفند با مشارکت حداکثری برگزار گردید و مردم نماینده ای را که طبق گفته ی خودش اصولگرای ولایتمدار و معتقد به تفکر و گفتمان اصولگرایی می باشد برگزیدند.

اما نکته ای که این بار در انتخابات شهر فسا نیز با آن رو به رو شدیم این است که طیف اصلاح طلبان سیاست بازی با کارت دیگران را برگزید زیرا امیدی به پیروزی چهره های مورد تایید خود نداشت(هرچند با برند های سید اصلاحات و حامی دولت باشند.) و تصمیم به تصاحب و مصادره به مطلوب نماینده منتخب فسا (علیرغم بیان صریح خود ایشان مبنی بر اعتقاد به گفتمان اصولگرایی) گرفته بودند.

این استراتژی مصادره به مطلوب که اصلاحات را به یک شرکت سهامی خاص سیاسی تبدیل کرده که به دنبال سهم خواهی در انتخابات است مورد جدیدی نمی باشد و در گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده است. در چند سال اخیر و در زمان های نزدیک به انتخابات بنا به دلایل ذکر شده اصلاح طلبان به دنبال یارگیری و سرقت گزینه های جناح مقابل خود یعنی اصولگرایان می افتند و سعی می کنند با جذب چهره های متنفذ و مقبول و به خیال خود معتدل زیر تابلوی آنان در انتخابات شرکت کنند و پس از اعلام نتایج در صوررت پیروزی، آن پیروزی را به خاطر حضور خود معرفی کرده و در صدد امتیاز گیری از شخص پیروز بر می آیند و ندای انا الشریک سر داده و تنها خود را شریک در پیروزی می دانند و در صورت شکست آن را به پای فرد شکست خورده می نویسند و از او به راحتی عبور می کنند، کاری که در انتخابات دوره های گذشته نیز به وضوح یافت می شود.

به عنوان اولین مثال میتوان به قضایای انتخابات مجلس ششم اشاره کرد که اصلاح طلبان سوار بر ارابه ی قدرت هیچ کس را در حد خود نمی دیدند و اجازه ی ورود کسانی را که کوچکترین مخالفتی با آن ها داشتند نمی دادند و او را به شدت تخریب می کردند حتی چشم دیدن هاشمی رفسنجانی را در مجلس ششم نداشتند چرا که او عضو جامعه روحانیت مبارز و از چهره های راست سنتی بود، بنابراین انواع هجمه ها و تخریب ها بر علیه او در رسانه ها شروع شد تا جایی که او را عالیجناب سرخ پوش خطاب می کردند. حجم این فشار ها آنقدر زیاد شد که هاشمی که همواره ادعای کوتاه نیامدن در برابر فشار تخریب گران و عمل به وظیفه را داشت در نهایت تسلیم خواسته ی آنان شده و از مجلس ششم انصراف داد و اصلاح طلبان مغرور مجلس ششم را بطور کامل در دست گرفتند.

اما چند سال پس از آن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ اصلاح طلبان ابتدا سعی کردند با مهره های خود به میدان بیایند اما در مرحله دوم انتخابات هاشمی رفسنجانی گزینه ایده آل آنان شد و به یکباره به امیر کبیر دوران و نماد نجات از مشکلات تبدیل شد اما در نهایت اصلاح طلبان زیر لوای هاشمی هم شکست خوردند البته هاشمی پس از آن تمایلات خود را به این جناح بیشتر نشان داد و حتی بت سیاسی آنان شد و ظاهرا از یاد برد آن آبروها که اصلاح طلبان از او بردند.

مثال دوم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بود که باز هم اصلاح طلبان شکست خود را در انتخابات قطعی دیدند از این رو با فشارهای فراوان بر دکتر عارف سعی کردند او را از گردونه ی رقابت های انتخاباتی کنار بکشند. عارف تا روز های آخر مقاومت کرد ولی سرانجام مجبور به کناره گیری شد و دلیل آن هم مشخص است، اگر عارف شانس پیروزی در انتخابات را داشت هیچگاه اصلاح طلبان او را مجبور به کناره گیری نمی کردند زیرا هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد اصلاح طلبان مهره ای را که برخواسته از جریان اصلاح طلبی است و کوچکترین احتمال پیروزی را دارد مجبور به کناره گیری کنند. آنان یقین داشتند که پیروز انتخابات نامزد اصلاحات نخواهد بود. ولی پس از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به یکباره و با هماهنگی وسیع عملیات مصادره ی پیروزی حسن روحانی به نفع آنان و مدیون سازی روحانی به خود با عملیات های رسانه ای از جمله پیغام های تبریک آغاز شد. اصلاح طلبان از این شروع سعی در پمپاژ خواسته های خود به عنوان خواسته های مردم به روحانی نمودند این در حالی بود که روحانی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود و سابقه ی راست سنتی داشت و بارها هم از جمله در نشست خبری شهریور ۹۲ تاکید می کند که او رییس جمهور هیچ حزبی نیست. پس چرا اصلاح طلبان در دقیقه نود رو به سمت او آوردند؟ این دلیلی ندارد جز این که آنان نامزد خود را فاقد رای آوری می دانستند، البته کیست که نداند شعار اعتدال دولت به کدام سو رفت و عملکردش چگونه شد.لاجرم نگاه اصلاح طلبان به دولت نگاهی ابزاری است، آنان دولت را یک رحم اجاره ای می دانند و به صراحت میگویند که شکست دولت شکست اصلاح طلبان نیست و در واقع پشت نقاب اعتدال مخفی و آرای آن را رای به اصلاحات تلقی نموده و به دنبال سواری مجانی بر این دولت هستند. خبر های این روز ها شاهدی بر این مدعاست که علاوه بر این که تا دیروز هاشمی خود را پدر معنوی دولت و حمایت خود را عاملی برای برگزیده شدن روحانی میدانست جدیدا رییس دولت اصلاحات و یکی از سران فتنه نیز حمایت خود را عامل پیروزی برخی افراد از جمله روحانی در ریاست جمهوری، هاشمی در کسب کرسی اول مجلس خبرگان و عارف را در کسب کرسی اول مجلس تهران میداند.

یا مثلا دامی که برای حجت الاسلام ناطق نوری پهن کردند که با سواستفاده از دلخوری او از رییس دولت دهم او را به عنوان پرچمدار اعتدال برای تصاحب کرسی مجلس دهم استفاده کنند که این پروژه تغییر کرد و یا مثلا تلاش برای مصادره ی حضور سید حسن خمینی در انتخابات به نفع جریان خود که از آن با عنوان اتفاقی حادثه ساز یاد کردند در حالی که حسن خمینی در زمان ثبت نام خود را مستقل دانست.

به عنوان مثالی دیگر سرمایه گذاری این طیف روی جذب رییس مجلس، دکتر لاریجانی( بدون توجه بر اقدامات او در زمان ریاستش بر صدا و سیما که خیانت های آنان را در وقایعی مانند حادثه کوی دانشگاه و کنفرانس برلین را به تصویر می کشید و ماهیت آنان را عیان می کرد) بود که اگر باز هم به ریاست مجلس رسید از طریق او کلاهی برای خود بسازند در این راستا با توجه به مواضع و عملکرد لاریجانی و فاصه گیری او از بدنه اصولگرایی حتی او را از جمله کسانی که در صدر لیست انتخاباتی شان بود نام می بردند و حاضر بودند او را به عنوان گزینه اصلاحات معرفی کنند و تخم مرغ های خود را به طور کامل در سبد او بریزند. البته متاسفانه لاریجانی و رئیس فراکسیون حامی او، کاظم جلالی با تمایلی که از خود نشان دادند از اصول گرایی ریزش کرده و روی پوست خربزه اصلاحات لیز خوردند و حال باید ببینیم که بازی آنان برای کسب کرسی ریاست مجلس دهم چگونه خواهد بود.

در آخرین مورد مصادره به مطلوب این جریان این بود که نام برخی از علما را در لیست انتخاباتی خود برای مجلس خبرگان قید کرده بودند که با برائت آنان از این لیست مواجه شدند و این حربه نیز به سرانجام نرسید.


اصلاح طلبان فسا نیزهمچون لیدرهای خود همین سیاست سواری مجانی و مصادره به مطلوب را در دستور کار خود قرار دادند. آن ها علی رغم اینکه چندین نامزد از طیف خود را در انتخابات داشتند به این ترتیب عمل کردند که برخی را مجبور به انصراف نموده و برخی را با علم به اینکه رای آور نیستند مورد حمایت ضعیف خود قرار دادند و تمام پتانسیل و تبلیغات رسانه ای خود را خرج کاندیدای اصولگرایی کردند که احتمال پیروزیش را می دادند تا بعد از انتخابات او را تصاحب کرده و خود را پیروز انتخابات بدانند هر چند شنیده شد که بر خلاف حمایت های ظاهری شان از کاندیدای پیروز رای خود را به او هم ندادند تا فردا در درون خود مواخذه نشوند. به هر حال این طیف با کارنامه سیاه و مبهم که مواردی مثل زدن تهمت تقلب به نظام اسلامی و زیر سوال بردن مشارکت مردم، ایجاد فتنه و آشوب در سال ۷۸ و ۸۸، عدم تمکین از قانون، عملکرد ضعیف در دولت اصلاحات، سابقه سیاه مجلس ششم، حمله به ارزش ها و اعتقادات مردم، حمایت بیگانگان و اپوزسیون و آلت دست قرار گرفتن توسط آنان، پناهندگی چهره های همسو به خارج از کشور و نظایر آن ها و نه از روی حب بلکه از روی غضب نسبت به نماینده ی قبلی علی الظاهر از کاندیدای پیروز برای نیل به اهداف خود حمایت کردند. کاندیدایی که در جبهه ای کاملا مخالف با عملکرد و ایدیولوژی این گروه بود که شاهد آن عضویت ایشان در سپاه پاسداران می باشد. این استراتژی مصادره به مطلوب نماینده فسا نیز هم قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات و همچنین با هدف نفوذ به صفوف مومنین و بر هم زدن وحدت به طور جد پیگیری می شد و هر از گاهی لیستی را منتشر و نام ایشان را بر جرگه خود ثبت میکردند، که خوش بختانه با درایت کاندیدای پیروز که خود را اصولگرا و نه فصول گرا میدانست و مرزبندی صریحی با فتنه ۸۸ و فتنه گران و با علم به این که آزموده را آزمودن خطاست با صدور چندین اطلاعیه مبنی بر تکذیب حضورش در لیست های این گروه و تاکید بر اصولگرایی و ولایتمداری فرصت سواستفاده را از این فرصت طلبان گرفت.

بوی یک رنگی از این نقش نمی آید، خیز
دلق آلوده ی صوفی به می ناب بشوی

- - , .

سلام فسا...
ما را در سایت سلام فسا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار salamfasa بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 22:57